...SILICONVALLEY

شما علاوه بر این مطالب با استفاده از جعبه لینک میتوانبد فیلم های تکنولوژی جدید را از اپارات با دسته بندی موضوعی مشاهده نمایید!

...SILICONVALLEY

شما علاوه بر این مطالب با استفاده از جعبه لینک میتوانبد فیلم های تکنولوژی جدید را از اپارات با دسته بندی موضوعی مشاهده نمایید!

زندگی نامه نوح (ع)

زندگی نامه نوح (ع)


نوح در جامعه اى مى زیست که دلها در آن تیره و فساد چیره و بت پرستى رایج و ستم و بهره گیرى و استثمار، متداول بود. ثروتمندان در فساد خویش ‍ غوطه ور بودند و ناتوانان و مسکینان ، در جان کندنى سخت ، روزگار مى گذرانیدند! خداوند به نوح فرمان داد که به پیامبرى ، این مردم را هدایت کند. نوح ، زبانى فصیح و منطقى قوى و بیانى گرم داشت و سخت بردبار و شکیبا بود.

او، به فرمان خدا، به دعوت و ارشاد پرداخت :
- اى قوم من ، تنها الله را بپرستید. چرا غیر او را به پرستش مى گیرید؟ اگر ایمان نیاورید، من بر شما از شکنجه روزى سخت هراسانم .
او همچنان به دعوت خود ادامه مى داد و در این راه ، با امیدوارى و تحمل بسیار، با سختیها و ناملایمات روبه رو مى شد و از فصاحت و بلاغت خویش در راه ابلاغ رسالت خود سود مى برد.
در این میان ، برخى مسکینان و مستضعفان ، رفته رفته به سخنان او مایل شدند و دعوت او را اجابت کردند. اما ثروت اندوزان و دنیا پرستان که زمزمه هاى توحیدى نوح را خطرى براى منافع خود تلقى مى کردند، عناد و مقاومت ورزیدند و ظلمت گمراهى را بر نور هدایت رجحان نهادند و از این بالاتر، نوح و پیروانش را به باد استهزا گرفتند:
- ما تو را جز بشرى مانند خود نمى بینیم و جز پست ترین مردمان به تو نمى گروند. تو و پیروانت را هیچ برترى بر ما نیست و جز مشتى دروغگو نیستید.
در برابر مقاومت آنان ، نوح ایستادگى مى کرد و به یاران و پیروان خود تشکل مى داد.
نوح براى گذران زندگى خویش ، نجارى مى کرد و در همان حال ، در ابلاغ رسالت خود، از شما مزدى نمى خواهم ، مزد مرا تنها خداوند مى دهد. نیز نمى گویم فرشته ام تا بگویید: تو جز بشرى مانند من نیستى . ادعاى علم غیب هم نکرده ام تا مرا تکذیب کنید. من تنها شما را به خداوند یکتا، به نیکى و پاکى و اخلاق ، فرا مى خوانم . پس چرا ایمان نمى آورید، چرا بر نادانى خود اصرار مى ورزید؟
آنان گستاخانه و بى پروا، پاسخ مى دادند:
- اگر چنان که مى گویى ، خواهان رستگارى و هدایت مایى ، این مردمان پست و پیروان دون را از خود دور کن . ما نمى توانیم یاران و همعقیده آنان باشیم .
- چرا از من مى خواهید با یاران مؤ من خویش ترک مراوده کنم ؟ من کسى نیستم که این مؤ منان را از خود برانم .
نوح ، سالها و سالها، با تحمل همه مصائب و ریشخندها و آزارها، به نشر دعوت و تبلیغ پرداخت . تا اینکه سرانجام ، آن مردم گمراه ، به یکباره امید نوح را به یاس مبدل کردند و آن پیامبر خدا را بر سر راهى بدون بازگشت قرار دادند:
- اى نوح ، دیگر بس کن و از این بحث و جدال مکرر خود با ما دست بدار. مگر نمى گویى که اگر ما ایمان نیاوریم دچار عذاب الهى خواهیم شد؟ اکنون کجاست آن عذاب الهى که وعده مى دادى ؟
وقتى بى شرمى را به نهایت رساندند و آن پیامبر بردبار الهى از خود ناامید کردند، نوح ، قوم خویش را نفرین کرد:
- پروردگارا، از این کافران یک نفر بر زمین مگذار!
خداوند امر فرمود تا نوح به کمک یاران اندکش ، کشتى بسازد. نوح نقطه اى را بر خشکى و دور از دریا انتخاب کرد و از تنه درختان ، با زحمت بسیار، تخته هایى فراهم آورد و با ابزار ابتدایى روزگار خود، ساختن کشتى را آغاز کرد.
از همان آغاز، تمسخرها و ریشخندها شروع شد. هر روز دسته اى از کافران مى آمدند و او و یارانش را که سخت سرگرم کار بودند، به باد استهزا مى گرفتند:
- اى نوح ، بهتر نبود فکر یک دریا هم در همین نزدیکیها مى کردى ؟ آخر کدام دیوانه اى در خشکى و دور از دریا یک کشتى به این بزرگى مى سازد؟
- لابد گاوهایى کرایه کرده است که این کشتى را به دریا خواهند برد!
- شاید هم دریا را به اینجا خواهد آورد!
حتى فرزند خود او که جذب جامعه کافران شده بود، در مسخره کردن پدر، با آنها همراه بود. اما نوح ، بردبار و استوار، به این یاوه گوییها و هرزه دارییها اعتنا نمى کرد و به کار خود ادامه مى داد.
سرانجام ، کار ساختن کشتى بزرگ به پایان آمد و از جانب خداوند به نوح فرمان رسید که اینک با خانواده خویش و همه گرویدگان و مومنان به کشتى درآى و از هر حیوانى یک جفت (نر و ماده ) با خود ببر، که لحظه عذاب ما در رسیده است .
نخست از تنورى در خانه یکى از مومنان ، آب فرا جوشید و همه مومنان به فرمان نوح به کشتى در آمدند. آنگاه هوا تیره و تار شد و طوفانى سهمگین برخاست و بارانى سیل آسا و تند در گرفت و آب بر سطح زمین جریان یافت و کم کم بالا ایستاد و کشتى اندک تکان خورد…
وحشت همگان را فرا گرفت ؛ هر کس سراسیمه به سویى مى گریخت . کم کم موج ها انبوه شد و هنگامه اى برخاست .
نوح که از کشتى مى نگریست و تسبیح خدا مى گفت ، فرزند خویش را دید که از امواج به بلندى ها مى گریخت . فریاد برآورد:
- پسر گمراه که هنوز گریبان از طوفان غرور نرهانیده بود، به پاسخ بانگ برداشت :
- مرا به کشتى تو حاجتى نیست ، بر ستیغ کوهى فرا خواهم رفت و از غرق شدن در امان خواهم ماند.
اما در همان هنگام امواج بالاتر آمد و آب ، کشتى را بر سر گرفت و هر چه جز کشتى به زیر آب رفت . نوح که خود شاهد غرق شدن پسر بود، سخت دلتنگ شد و از روى مهر پدرى ، گله آغاز کرد:
- خداوندا، تو خود وعده داده بودى که مرا و خانواده ام را از عذاب در امان نگه دارى . اینک این فرزند من است که غرق مى شود.
خداوند فرمود:
- اى نوح ، او دیگر از خاندان تو نیست و عملى نا صالح است . او با بدان پیوست و خاندان نبوتش گم شد. زنهار بر آنچه که ژرفاى آن از تو پوشیده است ، درنگ مکن و خود را در گروه جاهلان میفکن . ما تنها به نجات مومنان وعده داده بودیم .
نوح بى درنگ از خداوند پوزش خواست و هم به او پناه برد:
- پروردگارا، به درگاه تو پناه مى آورم و از اینکه چیزى را درخواست مى کنم که نمى دانم ، پوزش مى طلبم ؛ اگر بر من رحمت نیاورى ، از زیانکاران خواهم بود.
فرداى آن روز، هنگامى که سر نشینان کشتى سر از خواب برداشتند و بر عرشه ، فراز آمدند؛ طوفان فرو نشسته بود و کشتى در زیر پرتو آفتابى زرین ، بر امواج آرام و آبى و شفاف ، غوطه مى خورد و آهسته آهسته با نوازش نسیم پیش مى رفت .
مدتى بعد آبها نیز در دل زمین فرو رفت و کشتى سالم همراه سرنشینان خود بر فلات کوه جودى نشست . نوح و دیگر یاران او دوباره قدم به خاک نهادند: حیوانات غیر اهلى را در بیابان یله کردند و همگان ، با همگنان ، زندگى تازه اى را بر روى زمین آغاز کردند.

شرایط توبه از نظر حضرت علی (ع)

شرایط توبه از نظر


 حضرت علی (ع)



اول - پشیمانی از گناه‏

دوم - عزم به ترک در آینده‏
سوم - قضا کردن فرایضی که از او ترک شده‏
چهارم - ادا کردن حقوق مردم‏
پنجم - گوشتی که از گناه در بدن روییده آب کنی‏
ششم - بچشانی به نفس، مشقت طاعت را، به قدری که لذت معصیت را چشانیده ای.


شرایط توبه از نظر حضرت علی (ع) به زبانی عامه

برای کمال توبه و تمامیت آن نیز شرایطی چند است و کسی که خواهد توبه ی او به سر حد

کمال باشد و زنگ معصیتی که کرده بالمّره از آیینه دل او زدوده شود باید بعد از تلافی و تدارک

هر معصیتی به دوام ندامت و قضای عبادت و ادای مظالم پیوسته بر حال خود گریان و همیشه

متألم و محزون باشد؛وبه ازای آن معصیت نفس خود را به زحمت بیندازد و ریاضت دهد ودر اکل

و شرب تقلیل نماید.

مروی است که :((شخصی در خدمت حضرت علی (ع)گفت:((استغفرالله)).آن حضرت فرمود:

مادرت بر تو بگرید آیا می دانی حقیقت استغفار چیست؟!به درستی که استغفار درجه ی علیین است.

و بر مجموع شش معنی می شود:

اول:پشیمانی بر گذشته.

دوم:عزم بر ترک گناه در مدةالعمر.

سوم:أدا کردن حقوق مردم.

چهارم:قضا کردن هر واجبی که فوت شده.

پنجم:گداختن هر گوشتی حرام روییده به حزن و الم،تا پوست به استخوان چسبد و گوشت تازه بروید.

ششم:الم و زحمت طاعت و عبادت به بدن چشانیدن به ازای آنچه از شیرینی معصیت چشیده.چون

کسی این شش امر را به جا آورد بگوید:((استغفرالله)).

مراد حضرت در اینجا،استغفار کامل است.ومراد آن نیست که استغفار کردن بدون مجموع این شش امر

لغو و بی فایده است؛زیرا شکی نیست که تلفظ به کلمه ی ((استغفرالله))از روی اخلاص با فهمیدن معنی

آن نیز موجب تخفیف عذاب است.بلکه گفتن آن از برای ثواب اگرچه معنی آن را نفهمد خالی از ثواب

نیست.همچنان که بسیاری از عوام می گویند.

از حضرت امام جعفر صادق(ع)مروی است که:((توبه،((حبل الله))و((مددعنایت))اوست و لابد است از

مداومت آن.و از برای هر طایفه از بندگان توبه ای است.تا اینکه فرمودند که:اما توبه طایفه عوام آن است

که باطن خود را از گناهان بشوید به آب حسرت و اعتراف به گناه و پشیمانی بر گذشته و ترسناک بودن بر

آنکه دیگر مثل آن از برای او صادر شود.وباید گناهان را سهل و حقیر نشمارد و دایم بر تقصیرات خود در

بندگی خداگریان و متأسف باشد.و خود را از شهوت های نفسانیه محافظت نماید و استغاثه به خدا نماید

که او را اعانت فرماید بر وفای به توبه و محافظت کند او را از عود به گناه و ریاضت دهد نفس خود را به

عبادت و مجاهده و واجباتی که از او فوت شده قضا نماید و ستمی که بر کسی کرده تدارک آن کند و آنچه

از حقوق مردمان در ذمه او باشد ادا کند و از هم صحبتان بد اجتناب نماید و شبها را به بیداری به صبح

رساند و روزها را به تشنگی روزه به شب آورد و همیشه در عاقبت کار خود تفکر نماید و از خدا استعانت

جوید که در حالت وسعت و شادی و زمان سختی و بدحالی او را بر جاده شریعت مستقیم و ثابت بدارد و

در بلاها و مصیبتها صبر کند تا از درجه توبه کنندگان ساقط نشود و چون چنین کند از گناهان خود پاک و

عمل او زیاد و درجات او بلند می گردد.))

و از جمله شرایط توبه آن است که:سعی نماید که آثار کدورت و ظلمت که از گناهان بردل او مجتمع شود

به نور طاعت محو کند؛زیرا هر شهوت و معصیتی که از انسان صادر می شود از آن ظلمت و تیرگی بر دل

می نشیند و چون بسیار شد دل زنگ می گیرد و اگر زنگ بسیار بر روی هم جمع شود دل او فاسد می

کند و دیگر قابل اصلاح و صفا نمی شود.پس کسی که توبه می کند باید آثار گناهان گذشته را از دل خود

محو کند و محو آنها به طاعات و عبادات می شود؛زیرا همچنان که به سبب معصیت ،ظلمت و کدورت به

سراچه ی دل می رسد همچنین از عبادات نوری در آن حاصل می شود و به واسطه ی آن نور ظلمت

معاصی زدوده می گردد. همچنان که حضرت پیغمبر(ص) فرمود که :((در عقب هر گناهی عبادت کن تا آن

را محو کند.))

بنابراین باید توبه کار نفس خود را بر طاعات و تکالیفی که مخالف با معاصی است ملزم نماید تا

اثرمعصیت را بزداید؛زیرا دفع هر مرضی به ضدّ آن می شود.پس اگر در مجامع لهو و لعب غنا شنیده باشد

کفاره ی آن را به شنیدن قرآن و مواعظ و احادیث و نشستن در مساجد و امثال آن جبران کند،و کفاره ی

شرب خمر را ریاضت نفس و تشنگی تحمل نماید،و کفاره ی خوردن چیز حرام را بعد از تصدق قیمت آن

روزه داشتن و به کم خوردن قناعت کند،و همچنین هر چیزی را به مناسب آن معالجه کند تا اثر آن گناه

محو شود و اگرچه دفع آن به عبادت دیگر غیر مناسب هم ممکن است لیکن معالجه مناسب زودتر اثر می

کند.